Web Analytics Made Easy - Statcounter

پایگاه خبری جماران: عضو مجمع حققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت: اگر بخواهیم جمهوریتی که مرحوم امام فرمودند و بر آن تأکید داشتند محقق شود، جامعه و نهادهای مدنی، مطبوعات و احزابِ آزاد باید فعال بوده و رسانه‌ها مستقل باشند و در این صورت جمهوریت معنا پیدا کرده و می‌ماند؛ اما اگر نهادهای مدنی، احزاب و مطبوعات را تضعیف کنیم قطعاً به جمهوریتی که امام گفت آسیب بزرگی خواهد رسید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین محمدتقی فاضل میبدی که به مناسبت روز جمهوری اسلامی انجام شد، در پی می آید:

با توجه به اینکه جمهوری اسلامی مهمترین میراث حضرت امام است، در اندیشه ایشان جمهوری اسلامی واجد کدام ویژگی‌ها، ارکان و مؤلفه‌ها بود؟

جمهوری اسلامی مسئله‌ای بود که برای اولین بار حضرت امام بر آن تأکید داشت و قبل و بعد از انقلاب در مصاحبه‌ها و گفتارها در ادبیات سیاسی خود به آن اشاره می‌کرد. در بین برخی مستشرقین تصوری وجود داشت که چون رهبر انقلاب مرجع دینی است، ممکن است که دنبال خلافت اسلامی باشد؛ جایگاهی که در زمان عثمانی‌ها مطرح بوده است. حتی از حضرت امام سؤال شد که منظور شما از نظام اسلامی، خلافت اسلامی است؟ ایشان تأکید کرد که «حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما از رویه پیامبر اکرم و امام علی(ع) الهام خواهد گرفت و متکی به آرای عمومی ملت خواهد بود. به شکل حکومت با مراجعه با آراء ملت تعیین خواهد گردید».

اینجا چند نکته مهم وجود دارد. یکی اینکه برداشت امام از سیره و سنت پیامبر اسلام و امام علی علیهم‌السلام این بود که حکومت آنان، مردمی و متکی به آراء مردم بود. به نظر من این سخن خیلی مهم است، چون کمتر کسانی در تاریخ ما وجود دارند که حکومت پیامبر و امام علی علیهم‌السلام را برخاسته از رأی مردم دانسته باشند. کسانی این سخن را گفته‌اند اما در اقلیت هستند، غالباً می‌گویند که حکومت پیامبر و امام علی علیهم‌السلام از طرف خداوند منصوص است و رأی مردم هیچ نقشی در حکومت آنان ندارد. مردم بخواهند یا نخواهند، امام علی(ع) صاحب حکومت است و حق حکومت برای ایشان است.

حرفی که امام خمینی می‌زند حرف خیلی مهمی است، عین جمله این است که «حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما از رویه پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) الهام خواهد گرفت و متکی به آرای ملت خواهد بود». یعنی حکومت ما از حیث روش، جدای از حکومت امام علی(ع) نیست. امام در ادامه می‌فرماید: «شکل حکومت با مراجعه به آراء ملت تعیین خواهد گردید».

 من معتقدم، در تمام سخنان امام، پافشاری و تأکید ایشان بر جمهوریت نظام بسیار مهم است. امام در چندین مصاحبه در پاریس و ایران و رفراندومی که بالافاصله پس از پیروزی انقلاب برگزار کرد، همه نشان می‌دهد که برای ایشان جمهوریت مهم بوده است. چون درست است که اسلام، محتوای نظام ماست اما در تاریخ، خلفای اموی و عباسی، عثمانی‌ها، صفوی‌ها و بسیاری از پادشاهان مدعی بودند که دنبال اسلام هستیم. همه حکومت‌هایی که در طول تاریخ اسلام وجود داشته‌اند غالباً ادعا می‌کردند که ما اسلامی هستیم، اما حکومت آنها کاملاً استبدادی، شخص‌محو و موروثی بود و قدرت اغلب از پدر به پسر منتقل می‌شد. فقها گاهی این نوع حکومت‌ها را توجیه می‌کردند، گاهی همراهی می‌کردند و گاهی مخالفت می‌کردند؛ یعنی نگاه متحدِ یگانه‌ای از جانب فقیهان در برابر حکومت‌های فردیِ موروثیِ مستبد نداریم؛ از ضرورت تا حرمت همکاری با سلطان را داریم، این در فتاوا، مختلف است و من وارد این موضوع نمی‌شوم.

از سوی دیگر، رأی و نظر مردم در تشکیل حکومت‌ها هیچ نقشی نداشته است. شاه قبلی می‌مرد؛ مثل آخرین پادشاه قاجار پسر وی را و لو کم سن و سال بود، صاحب حکومت می‌کردند و منتظر می‌ماندند به سن تکلیف برسد تا بر سرش تاج بگذارند. این شیوه حکومت‌داری در تاریخ اسلام و تاریخ کشور ما بوده است.

لذا برای اولین بار است که امام، بر واژه «جمهوریت» در کنار اسلام تأکید می‌کند و مدعی می‌شود که رویه پیامبر و امام علی علیهم‌السلام این بوده است.

بنابراین معنای سلبی جمهوریتی که امام مطرح کرد و بر آن تأکید داشت، نفی استبداد، نفی شخص‌محوری، نفی حکومت متکی بر فرد، نفی حکومت موروثی و نفی هر چیزی است که در تقابل با آراء ملت باشد. جمهوریتی که ما از ادبیات سیاسی مرحوم امام می‌فهمیم، این است.

از دیدگاه شما چه آسیب‌هایی جمهوری اسلامی را تهدید می‌کند و راهکارها چیست؟

در پاسخ به این سوال شما، به یاد جمله‌ای از «آندره ژید» منتقد نظام شوروی افتادم، وی معتقد بود که «در سیاست، دشوارتر از همه چیز آزاده ماندن است». یکی از شعرای ما هم این سروده را دارد که:

باده پر خوردن و هوشیار نشستن سهل است/ گر به قدرت برسی مست نگردی مردی

نکته مهم اینجاست که نگهداری جمهوری کار بسیار سختی است. تا امام زنده بود، بسیار مواظب بود تا آراء مردم حفظ شود، ولی متأسفانه برخی از ماها به قول آندره ژید به دلیل اینکه آزاده نبودیم، در عالم سیاست نتوانتسیم دشواریِ آزاده ماندن را تحمل کنیم، به قدرت رسیدیم اما مست شدیم. این در تاریخ سیاست ما وجود داشته است. من بر این باور هستم که بزرگترین آسیبی که پس از امام بر واژه جمهوریت وارد شد، این بود که این کلمه را بعضی‌ها ابزاری دانستند، بعضی‌ها گفتند که امام تقیةً گفته و بعضی‌ها آن را از معنا تهی کردند و به تفسیر دیگری بردند؛ یعنی حکومتی که متکی به آراء مردم باشد را در جریانی انداختند که یا سلیقه‌ای عمل می‌کند و یا در نهایت به حکومت فردی و حکومت افراد معدود منجر می‌شود. این یکی از آسیب‌های بزرگی بود که به نظر من بر جمهوریت وارد شد.

ای کاش پس از فوت امام، پاره‌ای از ما اصلاح‌طلبان و دوستانی که دنبال خط امام بودند سعی و تلاش می‌کردند تا جمهوریت نظام بماند. چون در دنیای امروز شکل حکومت اگر بخواهد از معنای جمهوریت عوض شود، به دنبال آن دمکراسی که محتوای حکومت است عوض می‌شود و اسلامی که ما به عنوان روح نظام آوردیم، لطمه خواهد دید که لطمه دیده است. یعنی چه؟ یعنی اینکه، شما به نام اسلام نظارت استصوابی درست می‌کنید، به نام اسلام عده‌ای از کسانی که کاندیدای ملت هستند سلیقه‌ای رد می‌کنید و به نام اسلام کارهای زیادی می‌کنید که با دمکراسی و جمهوریت سازگار نیست. اینجاست که اسلام هم لطمه می‌بیند.

بنابراین اگر جمهوریت، دمکراسی و انتخابات جدی مردم آسیب دید، یقیناً اسلام هم آسیب می‌بیند که الان شاهدیم که آسیب دیده است. نمونه آن دخترهای بد حجاب و بی‌حجاب هستند که به خیابان می‌آیند، آنان دنبال این نیستد که آزاد باشند، بلکه با یک سری از مسائل لج می‌کنند. اینجا یکسری مسائل زیرپا رفته است و به دنبال آن طعن‌ها و طنزهای سیاسی به اسلام و روحانیت وارد می‌شود.

با این وصف، به نظر شما راهکار یا راهکارهای حفظ جمهوریت نظام چیست؟

من معتقدم ما اگر بخواهیم نظام جمهوری اسلامی را حفظ کنیم، باید با چیزی که به آراء مردم و روح جمهوریت لطمه وارد می‌کند، مبارزه کنیم. به عبارت دیگر، جمهوریتی که امام می‌گوید «مثل جمهوری فرانسه و کشورهای دیگر است» معنای آن چیست؟ یعنی حکومتی که زمام آن در دست نمایندگان ملت باشد. این‌گونه نیست که نمایندگان ملت به صورت سلیقه‌ای از جانب افراد معدود انتخاب شوند و به ملت بگویند رأی دهید، این نیست. نمایندگان ملت یعنی اینکه بر اساس قانون اساسی، انتخاباتی برگزار شود که شرائط آن مشخص شده است، مردم رأی می‌دهند تا جمهوریت حفظ شود.

اگر در دنیای امروز جمهوریت و آراء مردم در کار نباشد بسیاری از مفاهیم ارزشی اسلام هم محقق نمی‌شود. من چند مفهوم ارزشی می گویم که بحث طولانی نشود. گفتمان قرآن و پیامبران برای تحقق یک جامعۀ خداپسند «قیام بالقسط» است. این قیام بالقسط هیچ وقت با حاکمیت فرد مشخص نمی‌شود. قیام به قسط متکی بر امر به معروف، نهی از منکر، انتقاد آزاد و نصیحة لائمة المسلمین است. اگر در جامعه ما امر به معروف و نهی از منکر در قالب احزاب، مطبوعات و رسانه‌های رسمی صورت نگیرد و از سوی دیگر مخالفت با ظالم و دفاع از مظلوم نباشد، این نظام قطعاً جمهوری نیست.

اینکه امام علی(ع) می‌فرماید که «اگر برای دفاع از مظلومان، شکم گرسنگان و مبارزه با پرخوران و سودجویان نبود، من حکومت را قبول نمی‌کردم»، یعنی اساس حکومت اسلامی برای این است تا تفاوت طبقاتی در جامعه از بین برود و عدالت اجتماعی یا «لیقوم الناس بالقسط» را محقق کند. اساس حکومت این است، اینکه بگوییم حکومت اسلامی یعنی اجرای شریعت از حجاب تا دست بریدن و سنگسار، این‌ها یکسری احکام فرعی است و اگر حکومت اسلامی محقق شود، هیچ کدام از این جرم‌ها محقق نمی‌شود. در جامعه‌ای که اقتصاد آن درست نباشد، جامعه‌ای که تفاوت طبقاتی وجود داشته باشد، در جامعه‌ای که مافیای قدرت پشت سر آن باشد و استفاده‌های مالی کند، در جامعه‌ای که نتوانسته مشکل تحریم‌ها را حل کند و نتواند با دنیا مذاکره کند، لقیوم الناس بالقسط محقق نمی‌شود.

اگر بخواهیم جمهوریتی که مرحوم امام فرمودند و بر آن تأکید داشتند محقق شود، جامعه و نهادهای مدنی، مطبوعات و احزابِ آزاد باید فعال بوده و رسانه‌ها مستقل باشند و در این صورت جمهوریت معنا پیدا کرده و می‌ماند؛ اما اگر نهادهای مدنی، احزاب و مطبوعات را تضعیف کنیم قطعاً به جمهوریتی که امام گفت آسیب بزرگی خواهد رسید.

در پایان اگر نکته‌ای به عنوان حسن ختام دارید، بفرمایید.

به شکل گلایه به دولتمردان و حاکمان می‌گویم که الان آن اندازه که در لایحه بودجه برای برخی نهادها تصویب می‌کنند، اگر یکصدم آن را برای تقویت نهادهای مدنی کنار می‌گذاشتند، مثل تقویت احزاب، رسانه‌ها و مطبوعات آزاد؛ به نظر من جمهوری اسلامی که امام می‌گفت بیشتر از این در جامعه ما معنا می‌داشت و الان گرفتار بسیاری از مشکلات نبودیم. امروز نهادهای مدنی و ان‌جی‌اوها هیچ گونه تبلیغ و تشویق نمی‌شوند، اما از طرف دیگر نهادهای مداحی و... بسیار تشویق و تبلیغ می‌شوند.

جمهوریت مرحوم امام، مستلزم یکسری مسائلی است که آن مسائل اگر محقق نشود جمهوریت هم از بین می‌رود.

دیدگاهی که معتقد بود امام به جمهوریت اعتقادی نداشت و جمهوریت را برای تقیه یا ابزار یا مقابل دنیا گفته و قصد ایشان آراء مردم نبوده است، من نگران هستم این دیدگاه امروزه غالب شده و جزء گفتمان حاکمان موجود شود که در این صورت باید فاتحه آنچه که امام می خواست را خواند.

منبع: جماران

کلیدواژه: زلزله ترکیه و سوریه زلزله ترکیه و سوریه امام علی علیهم السلام بر آن تأکید جمهوری اسلامی نهادهای مدنی امام علی ع جامعه ای مرحوم امام آراء مردم رسانه ها اسلام هم حکومت ها بعضی ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۳۳۵۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کارنامه و کتابشناسی شهیدمطهری؛ از مشهد و قم تا مبارزه با مارکسیسم

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ الناز رحمت نژاد: ایدئولوژی مارکسیم که بعد از تحقق انقلاب اکتبر روسیه توجه نیروی انقلاب جوان را به خود جلب کرده و به‌عنوان تنها ایدئولوژی انقلابی مطرح بود، در ایران هم به خاطر همسایگی با روسیه تأثیر خود را گذاشت و مبلغان این ایده سعی کردند با شیوه‌های تبلیغاتی و همچنین ایجاد تشکیلات مخفی و در عین‌حال منسجم، اهداف خود را در جهت تغییر جامعه ایران و برقراری نظام سوسیالیستی پیش ببرند.

مارکسیم با هر حرکت سیاسی و مذهبی به شدت مخالفت می‌کرد و اساساً دین را افیون جامعه می‌پنداشت. آنان نه تنها معتقد به جدایی دین از سیاست بودند بلکه با همه توان می‌خواستند دین را از اجتماع ریشه‌کن کنند.

یکی از موفقیت‌های چشمگیری که استاد مرتضی مطهری در برابر مشکلات هجوم فرهنگی مارکسیم داشت این بود که با هوشمندی و تدبر و تیزبینی مسائل را می‌دید و با آنها برخورد می‌کرد و از آن هراسی نداشت، بلکه از آنها استقبال و با آنها مبارزه می‌کرد. او کاملاً با توطئه و دسیسه‌های کمونیست‌ها آشنا بود و می‌دانست که مارکسیت‌ها برای گمراهی مردم و به ویژه جوانان ابتدا شعارهای به ظاهر مردمی می‌دهند و هنگامی که به قدرت رسیدند بر علیه دین وارد صحنه می‌شوند.

همزمان با سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری در فرصتی که دست داد به مرور زندگی و فعالیت‌های سیاسی، علمی، فرهنگی و تالیفات این شهید پرداختیم که مشروح آن در ادامه این گزارش می‌آید؛

معرفی اولیه

مرتضی مطهری، مشهور به استاد مطهری، شهید مطهری، متفکر، محقق، عالم، نویسنده، مدرس و یکی از دانشمندان اسلام‌شناس در قرن چهاردهم بود. وی فرزند حاج شیخ محمدحسین مطهری و همسرش سکینه، در ۱۳ بهمن سال ۱۲۹۸ شمسی مطابق با ۱۲ جمادی الاولی ۱۳۳۸ قمری در فریمان به دنیا آمد. پدر استاد، مرحوم حاج شیخ محمدحسین مطهری مردی با تقوا و از شخصیت‌های مورد احترام بود و او را می‌توان اولین معلم در تکوین شخصیت روحی و معنوی استاد دانست.

او شاگرد امام خمینی و علامه طباطبایی بوده که توانست در تمامی رشته‌های معارف اسلامی، صاحب‌نظری ژرف‌اندیش و محققی دقیق و در پاره‌ای از حوزه‌ها همچون فلسفه، فقه و اصول فقه در قله اجتهاد قرار بگیرد. ایشان از اساتید فلسفه و کلام اسلامی و تفسیر قرآن بود و آثار بسیاری هم در موضوعات مختلف نوشته است.

استاد علاوه بر فعالیت‌های علمی، قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران در سیاست نقش بسزایی داشت؛ او از افراد تاثیرگذار و از رهبران فکری انقلاب اسلامی ایران بود. از جمله فعالیت‌های استاد، مبارزه با جریان فکری مارکسیسم، تاسیس حسینیه ارشاد، عضو هیات موتلفه اسلامی و ریاست شورای انقلاب تا روز شهادت را می‌توان نام برد. سالروز شهادت شهید مطهری در ایران به عنوان روز معلم نام‌گذاری شده و این روز با بزرگداشت مقام معلم همراه است.

ورود به حوزه علمیه مشهد و قم

مرتضی مطهری در دوازده سالگی وارد حوزه علمیه مشهد شد. رفته رفته افکاری بلند و سوال‌هایی سرنوشت‌ساز برایش آشکار شد؛ جهان، آفریده کیست؟ خدا، چگونه صفاتی دارد؟ انسان، برای چه آفریده شده است؟ این پرسش‌ها همه فکر او را به خود مشغول ساخته بود. در آن زمان مرتضی آرزو می‌کرد که روزی بتواند در درس میرزا مهدی شهیدی رضوی مدرس فلسفه الهی حاضر شود، اما این آرزو برآورده نشد و آن استاد در سال ۱۳۵۵ قمری درگذشت.

او سال ۱۳۱۶ در زمان حکومت رضاخان راهی حوزه علمیه قم شد. مطهری به دنبال یافتن گنج علم و فضیلت، با شور و علاقه‌ای وصف نشدنی، به تلاش و فعالیت پرداخت. پشتکار و کثرت مطالعه او همه اهل علم را در مدرسه فیضیه شگفت‌زده کرد. امام خمینی درس اخلاق تشکیل داد و به انسان‌سازی پرداخت. مطهری به زیارت آن استاد آمد و از او سیراب شد. این درس در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم علمی آن. درس «یافتن» و «رسیدن» بود نه فقط «دانستن» و «آموختن». مرتضی از سویی، غرق در مطالعه و تحصیل و تدریس و از سویی دیگر یکی از مهم‌ترین کارهایش و بلکه عالی‌ترین و مهم‌ترین فعالیتش، راز و نیاز و مناجات نیمه شب و اشک سحر بود.

اساتید

مطهری نزد آیت‌الله صدوقی، کتاب «مطول» را یاد گرفت و در محضر آیت‌الله مرعشی نجفی، «شرح لمعه» را آموخت. او هم‌چنین از استادانی بزرگ همانند آیات سید صدرالدین صدر، سید محمدرضا گلپایگانی، سید احمد خوانساری، سید محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت کوه کمری، سید محمد محقق یزدی معروف به داماد انگجی و میرزا مهدی آشتیانی در علوم گوناگون بهره‌مند شد.

دیدار با عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی اصفهانی، مرتضی را وارد دنیایی جدید کرد. حاج میرزا علی آقا با نهج البلاغه زندگی می‌کرد، با آن تنفس می‌کرد و روحش با این کتاب همدم و جمله‌های گرانقدر آن، ورد زبانش بود. و مهم‌تر آن‌که به هر آن‌چه می‌دانست عمل می‌کرد.

مطهری، تحصیل رسمی علوم عقلی و فلسفی را در سال ۱۳۲۳ آغاز کرد. او بحث حکمت از «شرح منظومه» حکیم سبزواری و مبحث نفس از «اسفار اربعه» صدرالمتالهین شیرازی را در محضر امام خمینی آموخت. وی بعد از ورود آیت الله بروجردی به قم، در درس فقه و اصول ایشان شرکت کرد و از بحث‌های مجتهدپرور او بهره‌مند شد. مطهری پیش از رسیدن به مرحله اجتهاد، از آیت‌الله بروجردی تقلید می‌کرد. ایشان، درس اصول فقه را از مباحث عقلیه به‌طور خصوصی از حضرت امام خمینی فرا گرفت و راز و رمز اجتهاد را از ایشان آموخت.

در سال ۱۳۲۹ استاد مطهری در محضر درس استاد علامه سید محمدحسین طباطبایی حاضر شد و مبحث الهیات از کتاب شفا تالیف ابوعلی سینا را از آن حکیم بزرگ یادگرفت. علامه طباطبایی، درس دیگری غیر از الهیات شفا در فلسفه شروع کرده بود که در شب‌های پنج‌شنبه و جمعه تشکیل می‌شد. این درس خصوصی بود و در آن جمعی از فاضلان حوزه علمیه قم، از جمله آیت‌الله دکتر بهشتی، امام موسی صدر، استاد مطهری، دکتر احمد احمدی شرکت می‌کردند.

ثمره این مجمع علمی بزرگ، شاهکاری جهانی در کلام و فلسفه به نام کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» است. سهم مطهری در آفرینش این اثر پربار و ماندگار، اگر بیشتر از علامه طباطبایی نباشد، بدون شک، کمتر نیست. استاد مطهری، هم‌چنین در دوره تحصیل هم‌فکر و یار و یاور سازمان انقلابی و اسلامی فداییان اسلام بود. این حزب سیاسی اسلامی که در سال ۱۳۲۴ از سوی روحانی مبارز سید مجتبی نواب صفوی تشکیل شد نقش مؤثری در مبارزه با ستمگران و استبداد داشت.

تهران؛ تدریس در مدرسه مروی و دانشگاه تهران

مرتضی مطهری، علاوه بر مباحثه دروس اصولی، فقهی و فلسفی، خود در حوزه تدریس داشت. او کتاب‌های مطول در علم معانی، بیان و بدیع، شرح مطالع در علم منطق، کشف المرا در علم کلام و عقاید، رسائل و کفایه در علم اصول فقه، مکاسب در فقه، شرح منظومه و اسفار در فلسفه را تدریس کرد.

استاد مطهری در سال ۱۳۳۱ با دختر آیت‌ الله روحانی (ره) ازدواج کرد و در همان سال در حالی که به تدریس مشهور بود به تهران هجرت کرد. علت این هجرت را برخی تنگدستی شمرده‌اند، اما سببش هرچه بود، باید آن را لطف خفی الهی شمرد زیرا حضور مطهری در تهران و در جمع دانشگاهیان و روشنفکران، سراسر خیر و برکت و مایه تربیت و هدایت شد.

مطهری از ابتدای ورود به تهران، به سازندگی پرداخت. او در مدرسه مروی، آموزش فلسفه اسلامی را به شکل تطبیقی و مقایسه‌ای برای جویندگان حکمت و حقیقت، آغاز کرد. سخنرانی‌های روشنگر و مفید استاد، همزمان با تدریس در مدرسه مروی، در تهران آغاز شد. او توجه بسیاری به حل شبهات و پاسخگویی به سوال‌های موجود درباره معارف اسلامی داشت و با مطالعه، تحقیق، دقت، تلاش و اخلاص در این راه موفق شد.

در سال ۱۳۳۳ استاد مطهری تدریس در دانشگاه تهران را شروع کرد. استاد در دانشکده معقول و منقول الهیات و معارف اسلامی آن دانشگاه بیش از بیست سال به مبارزه عالمانه با جهل، مادی‌گری و غربزدگی پرداخت. رفتار ایشان با دانشجو به قدری صمیمی بود که دانشجو به استاد عشق می‌ورزید و مرید او بود. وی در آن دانشکده، دوره‌های لیسانس و دکترا، کلیات علوم اسلامی،منطق، فلسفه، کلام، عرفان، اصول فقه، فقه و حکمت عملی، فلسفه شرح منظومه، الهیات شفا، مقاصد الفلاسفه غزالی، تاریخ فلسفه، تاریخ مجادلات اسلامی و روابط فلسفه و عرفان را تدریس می‌کرد.

استاد مطهری بنا به توصیه امام خمینی(ره) از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷، هفته‌ای دو روز به قم می‌رفتند و در حوزه علمیه، دروس مهمی مانند شناخت، اصل غایت، فلسفه هگل، معارف قرآن، مارکس و مارکسیسم، منظومه، نجات و اسفار تدریس می‌کردند. استاد به حکم وظیفه شرعی از تهران به قم می‌رفتند تا تدریس کنند در حالی که در تهران، استادان با سابقه دانشگاه، با تقاضای بسیار در کلاس درس ایشان شرکت می‌کردند.

فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی

استاد مطهری در زمینه‌های مختلفی فعالیت داشت. گوشه‌ای از فعالیت‌های سیاسی،اجتماعی و خدمات فرهنگی استاد عبارتند از: نقطه ارتباطی جامعه با امام راحل در دوران تبعید امام، عضویت در جامعه روحانیت تهران و پیشبرد اهداف این نهاد روحانی در انقلاب، مسؤولیت شورای انقلاب پس از مهاجرت امام خمینی (ره) به پاریس، یار نزدیک امام پس از بازگشت امام از تبعید و مبارزه با مکاتب الحادی و مادی.

مبارزه با مارکسیم

ایدئولوژی مارکسیم که بعد از تحقق انقلاب اکتبر روسیه توجه نیروی انقلاب جوان را به خود جلب کرده و به‌عنوان تنها ایدئولوژی انقلابی مطرح بود، در ایران هم بخاطر همسایگی با روسیه تاثیر خود را گذاشت و مبلغان این ایده سعی کردند با شیوه‌های تبلیغاتی و همچنین ایجاد تشکیلات مخفی و در عین‌حال منسجم، اهداف خود را در جهت تغییر جامعه ایران و برقراری نظام سوسیالیستی پیش ببرند.

مارکسیم با هر حرکت سیاسی، مذهبی به شدت مخالفت می‌کرد و اساسا دین را افیون جامعه می‌پنداشت. آنان نه تنها معتقد به جدایی دین از سیاست بودند بلکه با همه توان می‌خواستند دین را از اجتماع ریشه‌کن کنند.

یکی از موفقیت‌های چشمگیری که استاد مطهری در برابر مشکلات هجوم فرهنگی مارکسیتی داشت این بود که با هوشمندی و تدبر و تیزبینی مسائل را می‌دید و با آنها برخورد می‌کرد و از آن هراسی نداشت، بلکه از آنها استقبال و با آنها مبارزه می‌کرد. او کاملا با توطئه و دسیسه‌های کمونیست‌ها آشنا بود و می‌دانست که مارکسیت‌ها برای گمراهی مردم و به ویژه جوانان ابتدا شعارهای به ظاهر مردمی می‌دهند و هنگامی که به قدرت رسیدند بر علیه دین وارد صحنه می‌شوند.

فعالیت علمی؛ نشریه مکتب تشیع تا تدوین داستان راستان

شهید مطهری بعد از حدود سی سال بهره‌گیری از قرآن و عترت، قدم در سنگر نویسندگی گذاشت و سلاح قلم را به دست گرفت و مرزبان اسلام شد. این مرزبان، فقط به حل مشکلات و پاسخگویی به سؤال‌های موجود درباره مسائل اسلامی می‌اندیشید و هدف نوشته‌هایش همان بود.

او معتقد بود دین اسلام یک دین ناشناخته است. حقایق این دین به‌طور تدریجی در نظر مردم واژگونه شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم، آموزش‌های غلطی است که به نام اسلام داده می‌شود. این دین مقدس بیش از هر چیز، از طرف برخی از کسانی که مدعی حمایت از آن هستند ضربه و صدمه می‌بیند.

در سال ۱۳۳۶ توسط جمعی از دانشمندان حوزه علمیه قم، نشریه مکتب تشیع شروع به فعالیت کرد. استاد مطهری هم با این مجله، همکاری علمی و ارشادی داشت. مقالات استاد مطهری از جمله اصالت روح، قرآن و مسأله‌ای از حیات، توحید و تکامل و حق عقل در اجتهاد در نشریه مکتب تشیع منتشر شد.

سخنران جلسات انجمن اسلامی پزشکان

بعد از تاسیس انجمن اسلامی پزشکان استاد مطهری یکی از مهم‌ترین سخنرانان جلسات این انجمن بود. ایشان در سخنرانی‌هایش، موضوعات حساس و سرنوشت‌سازی مانند توحید، نبوت، معاد، مسأله حجاب، بردگی در نگاه اسلام، صلح امام حسن (علیه‌السلام)، امام صادق (علیه‌السلام) و مساله خلافت، مساله ولایت‌عهدی امام رضا (علیه السلام)، تربیت اسلامی، فطرت، ربا، بانک، بیمه را مورد بررسی قرار داد و آثاری ارزشمند به یادگار گذاشت.

تدوین داستان راستان

طرح تدوین داستان راستان از سوی یکی از موسسات علمی به آیت‌الله مطهری پیشنهاد شد. این کار چون از منظر استاد پسندیده و مفید بود، آن را انجام داد. او در زمانی شروع به داستان‌نویسی کرد که استادی مشهور در دانشگاه بود و از شخصیت‌ها و عالمان مهم مذهبی در کشور شمرده می‌شد. جلد اول داستان راستان در سال ۱۳۳۹ و جلد دوم در سال ۱۳۴۳ چاپ و منتشر و با توجه و استقبال کم‌نظیر مردم مواجه شد.

تاسیس حسینیه ارشاد

استاد مطهری سال‌ها بود که آرزوی تاسیس موسسه‌ای علمی فرهنگی را داشت تا بتواند جوابگوی نیازهای فکری جامعه باشد و به نشر و تبلیغ معارف عالی اسلامی بپردازد. سرانجام در سال ۱۳۴۶ به کمک چند تن از دوستانش، از جمله آقای محمد همایون، حجت الاسلام سید علی شاهچراغی، موسسه حسینیه ارشاد را تاسیس کرد. بعد از تاسیس حسینیه ارشاد، به کار این موسسه دل بست و با شور و حرارت و آگاهی و درایت به همکاری و برنامه‌ریزی پرداخت. او دانشمندان بسیاری را به آنجا دعوت می‌کرد تا سخنرانی کنند و خود نیز یکی از موفق‌ترین سخنرانان آن بود.

تالیف علل گرایش به مادی گری

کتاب علل گرایش به مادی گری که تکمیل شده دو سخنرانی استاد مطهری در سال‌های ۴۸ و ۴۹ در دانشسرای عالی است در سال ۱۳۵۰ منتشر شد. استاد این اثر کارآمد را در زمانی تالیف کرد که در میان نسل جوان، گرایشی به مکاتب مادی و از جمله مارکسیسم مشاهده می‌شد. سران سازمان منافقین هم در حال گرایش به مارکسیسم بودند که سرانجام مارکسیست شدند و به‌طور رسمی این تغییر ایدئولوژی را اعلام کردند. استاد در این کتاب به بررسی نقش کلیسا، مفاهیم فلسفی، اجتماعی و سیاسی در گرایش به مادی گری پرداخته است و علل لغزش‌ها و انحراف‌ها را در این زمینه روشن می‌سازد.

تالیف مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی

آخرین اثر قلمی استاد مطهری، کتاب «مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی» است این کتاب در سال‌های ۵۶ و ۵۷ به رشته تحریر در آمد. آن استاد عالی‌قدر انحرافات فراوانی در نشریات برخی گروه‌های به ظاهر اسلامی و آثار بعضی روشنفکران مسلمان درباره جهان‌بینی اسلامی مشاهده می‌کرد. به همین دلیل و برای جلوگیری از التقاط، و از همه مهم‌تر برای روشن کردن نظر اسلام، این اثر را نوشت و در آن بسیاری از اشتباهات فکری روشنفکران را آشکار ساخت. در این کتاب، مواضع و جهان‌بینی بعضی از گروهک‌ها مانند منافقین مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.

تدوین ماتریالیسم در ایران

کتاب «علل گرایش به مادی گری» که در سال ۱۳۵۰ منتشر شده بود مورد استقبال مردم قرار گرفت، به‌طوری که در سال ۱۳۵۷ به چاپ هشتم رسید و استاد مقدمه‌ای تحت عنوان «ماتریالیسم در ایران» به آن اضافه کرد. استاد مطهری در این مقدمه به افشا و نقد شیوه‌های جدید تبلیغ ماتریالیسم در ایران می‌پردازد و این بحث را در دو بخش تحریف شخصیت‌ها و تحریف آیات قرآن ارایه می کند.

در این مقدمه سودمند بود که آراء برخی از گروهک‌ها، از جمله گروهک فرقان مورد نقد و بررسی قرار گرفت و پوچی و سستی آن آشکار شد. بعد از انتشار این مقدمه، گروهک فرقان اطلاعیه‌ای منتشر کرد. در این اطلاعیه آمده است: « هر کس که در مسیر افکار ما قرار گیرد، به طریق انقلابی پاسخ او را می‌دهیم.» استاد مطهری در پاسخ به این اطلاعیه گفت:« اگر قرار باشد که انسان از دنیا برود، چه بهتر که در راه اصلاح عقاید و دفاع از اسلام باشد، و من در این راه کوچک‌ترین تردیدی ندارم.»

فهرست آثار استاد مرتضی مطهری

استاد مطهری، آثار بسیاری نوشته اند که نام این آثار را می خوانیم؛

آثار منتشر شده استاد بیش از ۵۰ کتاب است که برخی از مهم‌ترین آن عبارتند از:

مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی؛

آشنایی با قرآن؛

اسلام و مقتضیات زمان؛

انسان کامل؛

پیرامون انقلاب اسلامی؛

پیرامون جمهوری اسلامی؛

تعلیم و تربیت در اسلام؛

توحید؛

نبوت؛

معاد؛

حماسه حسینی؛

خدمات متقابل اسلام و ایران؛

عدل الهی؛

داستان راستان؛

سیری در نهج البلاغه؛

سیری در سیره نبوی؛

سیری در سیره ائمه اطهار (علیهم‌السلام)؛

شرح مبسوط منظومه؛

علل گرایش مادّیگری؛

فطرت؛

فلسفه اخلاق؛

فلسفه تاریخ؛

گفتارهای معنوی؛

مسأله حجاب؛

نظام حقوق زن در اسلام؛

قیام و انقلاب مهدی (عج)

برخی از آثار منتشر نشده استاد عبارتند از:
شرح منظومه (به زبان عربی به قلم حجة‌الاسلام شیخ محمدتقی شریعتمداری)

آشنایی با قرآن (جلدهای ۵ تا ۱۵)؛ فلسفه تاریخ (جلدهای ۲ تا ۴)

مسأله بردگی در اسلام

پانزده گفتار

توکل و رضا

انسان‌شناسی
حاشیه بر تفسیر المیزان

حمله محمدرضا پهلوی و دستگیری استاد

یکی از عالمانی که در هدایت و راهنمایی مردم در قیام ۱۵ خرداد نقش اساسی و سازنده داشت، استاد مطهری بود. او در سخنرانی آتشین و انقلابی خود در شب عاشورا خطاب به روحانیت گفت: «باید واقعیت را بگویید و در مقابل همه نوع حادثه و گرفتاری بایستید.» بعد خطبه امام حسین (علیه‌السلام) ( ... مَن رأی سُلطاناً جائِراً ...) را مطرح کرد و به‌طور صریح و قاطع به محمدرضا پهلوی حمله کرد. به دنبال این سخنرانی حسینی بود که استاد مطهری دستگیر و زندانی شد. این حبس، حدود دو ماه به طول انجامید.

استاد مطهری یکی از اعضای شورای رهبری حزب سیاسی اسلامی و نظامی هیأت‌های مؤتلفه اسلامی بود. او در جمع آنان، مباحث سودمندی در خصوص انسان و سرنوشت سخنرانی کرد. بعد از تبعید امام خمینی(ره)، مهم‌ترین عکس‌العمل اسلامی در برابر این ظلم بزرگ، ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت بود که به دست قهرمانان هیأت‌های مؤتلفه اسلامی انجام شد و ارشاد و تأیید استاد مطهری بود که این اقدام را به ثمر رساند.

آیت‌الله مطهری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برای تثبیت حکومت اسلامی، فعالیت‌های بسیار ارزنده و سرنوشت‌سازی انجام داد. از آن جمله ایشان مهم‌ترین و مورد اعتمادترین مشاور امام راحل بود و نظرشان درباره معرفی افراد برای مسؤولیت‌های مختلف، پذیرفته می‌شد.

شهادت

بعضی از اعضای شورای انقلاب در شب یازدهم اردیبهشت ۱۳۵۸ جلسه‌ای را درباره مسایل جاری مملکت در منزل دکتر سحابی تشکیل دادند که تا ساعت ۱۰:۰۵ شب ادامه داشت. استاد مطهری در پایان جلسه از منزل سحابی خارج شد تا به طرف اتومبیل دوستش برود. وقتی که به اول کوچه رسید شخصی از پشت سر ایشان را به نام صدا زد. وقتی استاد سرش را به پشت برگرداند توسط او ترور شد. این شخص، یکی از اعضا گروه منحرف فرقان به نام محمدعلی بصیری بود. پس از تیراندازی، استاد را به بیمارستان طرفه بردند، ولی معالجه اطبا و پزشکان اثر نداشت و سرانجام به شهادت رسید.

پیکر استاد در صبح روز پنج‌شنبه ۱۳ اردیبهشت در میان جمعیتی انبوه از دانشگاه تهران تشییع و به قم منتقل شده و در مسجد بالا سر مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) نزدیک قبر آیات عظام حائری، صدر، خوانساری، دفن شد.

پیام امام راحل

«گرچه انقلاب اسلامی ایران به رغم بدخواهان و ماجراجویان به خواست و توفیق خداوند به پیروزی رسید، لکن بر ملت و به حوزه‌های اسلامی و علمی خسارت‌های جبران‌ناپذیر نیز به دست منافقین ضد انقلاب واقع شد. همچون ترور خائنانه مرحوم دانشمند و اسلام‌شناس عظیم‌الشان آقا، حاج شیخ مرتضی مطهری (رحمة‌الله‌علیه). آنچه باید عرض کنم درباره او این است که او خدمت‌های ارزشمندی به اسلام و علم نمود و موجب تاسف بسیار است که دست خیانتکار این درخت ثمر بخش را از حوزه‌های علمی و اسلامی گرفت و همگان را از ثمرات ارجمند آن محروم نمود. مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه‌ای محکم برای حوزه‌های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای اسلام و ملت و کشور بود. خدایش رحمت کند.»

کد خبر 6088411 الناز رحمت نژاد

دیگر خبرها

  • فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر با ترجمه سید مهدی شجاعی به چاپ ششم رسید
  • کارنامه و کتابشناسی شهیدمطهری؛ از مشهد و قم تا مبارزه با مارکسیسم
  • افشای کینه شاه از قم
  • نگاه به ماجرای غزه از منظر «ما رأیت إلا جمیلا»
  • وزیر کشور: انتخابات در بهترین وضع برگزار شود
  • استانداران در صف مقدم مبارزه با آسیب‌های اجتماعی باشند
  • مرحله دوم انتخابات مجلس دوازدهم به شکل مطلوب برگزار خواهد شد
  • وحیدی خطاب به استانداران: انتخابات در بهترین وضع برگزار شود
  • مطهری امام
  • کانون خانواده‌ با خودمحوری‌ها آسیب می‌بیند